سلام
ببخشید میخواستم قبل اینکه چیزی بگم
بگم که این سوال نیست
یه جور درد و دله
یا شایدم راهمو گم کردم و راهنمایی میخوام
من تازه به 18 سالگی رسیدم
تموم عمرمو به این فکر میکردم که آدمای دور و اطرافم چرا به این دنیا به این اندازه علاقه دارن؟
تو حرفاشون از اینکه دنیا نمیمونیم و همه میمیریم هست اما تو کاراشون یه چیز دیگه مشاهده میشه
تموم ذهنم سه سالیه آشفتس ، نمیدونم قراره تو آینده چیکار کنم؟
الآن به جایی رسیدم که دیگه حتی نمیدونم کیم!یادم رفته هدفم چی بود!
دیگه خودتون فکرشو بکنین
یعنی کسی که تموم آدمایی که تا حالا دیده دارن یه جور زندگی میکنن
همه آدما طوری زندگی میکنن که انگار جاودانن
روزهاشون مثل همن
دیروزشون هیچ فرقی با امروز نمیکنه
نمیدونم دارم چیکار میکنم
دوست ندارم مثل یه گوسفند زندگی کنم
واقعا سخته وقتی کل عمرت جواب تکراری و آدمای تکراری ببینی
تنها فکری که تو این سه سال دردناک داشتم این بود که از این شهر با پای پیاده برم تا شاید یه جایی اون بیرون بتونم پیدا کنم که آدماش و زندگیشون تکراری و کسل کننده نباشه
اینم بگم پول اصلا برام مهم نیست
این دنیا حالمو به هم زده
پولدار هم نیسیم که پول زده شده باشم
اگه یکی راهی میتونه جلوم بزاره بگه


جدیدترین سوالات





جستجو در بانک سوالات
در این قسمت می توانید بخشی از متن سوال را وارد نموده و به دنبال سوال مورد نظر خود بگردید:

بخشی از متن سوال:

رورمرگی

سلام خسته نباشید من 25 سالمه و 6 ماهه ازدواج کردم از وقتی ازدواج کردم بیشتر مواقع تو خونه تنها بودم میرفتم کلاس،گیتار ولی دیگه دستم به گیتار نمیره گیتار رو ول کردم به زور میرم باشگاه تا خونه تنهل نمونم جدیدا ایده های جدید میاد تو ذهنم ولی 2روز بعد نسبت به انجامش بیمیل میشم مثلا تصمیم گرفتم دوباره برای کنکور بخونم با ذوق و شوق رفتم کتاباشم خریدم 2روز خوندم انگیزمو از دست دادم ول کردم نمیدونم چرا اینطوری شدم گاهی اوقات از بس تو خونه تنها میمونم حس میکنم وجود ندارم .همسرم شب میاد خونه



0
امتیاز

جواب های موجود برای این سوال:


ازین پس می توانید به کاربرانی که دوست دارید هدیه بدهید! کافیست بر روی علامت    در کنار تصویر آنها کلیک کنید!

2


جواب برای این سوال ثبت شده است!

تازه ترین


جواب ها رو اول نشون بده

پرامتیاز ترین


جواب ها رو اول نشون بده

2 جواب برای این سوال ثبت شده!

چینش بر اساس زمان ثبت


چینش بر اساس امتیاز



30732
10063
93015

Guest

همه اینها درسته. اما از اونجایی که من از 7 سالگی تا 24 سالگی درس میخوندم یهو بد از تموم شدن دانشگاه نه خبری از کار بود نه درس و من عادت اینو ندارم بدور از احتماع باسم انسان خواسته نخواسته موجودی احتماعی ودر مورد خانه داری ایا واقعا مردها قدر زنهارو میدونن وقتی خونه داری میکنن غذا میزارن وکارهای مربوط به خونه رو ایا واقعا به خونه دارها به این چشمی که شما میگید نگاه میکنن؟
0
امتیاز


0
101
140

alemedahr

سلام
برای این که نشاط درزندگی داشته باشیم لازمه که احساس ارزشمندی بکنیم.ولی ارزشمندی هرکس به چیه؟ اگرمشغولیت فکری خاصی ندارید میتونید راجع به این مسئله فکر کنید که چی به شما واقعاواصالتا ارزش می ده؟شاید ذهن مارو باورهای غلطی پرکرده باشه که اصالتی نداشته باشه ونتیجه تلقین وعرف غلط جامعه باشه.مثلا عرف جامعه وقتی شما روارزشمند بدونه که شما گیتار بزنیدو باشگاه ودانشگاه برید.اما واقعا ارزش من رو چنین چیزهایی می سازند؟ یعنی من بدون مدرک تحصیلی یا گیتارنوازی ارزش چندانی ندارم؟ نمی گویم اینها کارهای بدردنخور یا بی ارزشی هستند.اما آیا همه ارزش ها همین ها است؟ آیا زنی که مثلا در خانه سبزی پاک کند، خانه را مرتب کند، به پیرزن همسایه سری بزند، دقایقی در خانه مطالعه کند، ظرف بشوید، پوشک بچه عوض کند، کمی هم خرید کند و برای ورود شوهرش آماده شود و نهایتا با او مهربانی کند و خوش بگذراند ارزشش کمتر از زنی است که در آن روز کلاس گیتار برود و باشگاه و دانشگاه؟شاید ما در تعاریفی که دیگران برایمان از زندگی، خوشبختی، ارزشمندی و ...ساخته اند خودمان را گیر انداخته ایم.جدا باید فکر کرد و فکر.منتظر نظرات تان هستم
0
امتیاز




جواب تو چیه؟
userImage
کاربر میهمان



22500 امتیاز هدیه بهترین جواب

20000 امتیاز هدیه بهترین جواب


20000 امتیاز هدیه بهترین جواب


















پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.