مادر من کمبودای زیادی تو زندگیش داره،پدرم معلوله و مرد خوبی نبوده براش
اما پدربزرگم همیشه پشتمون بوده و حتی دانشگاه و هزینه ازدواج منو تقبل کرده،اما مادر من به قدری منو از بچگی تاالان آزار داده و جدیدا شعارش این شده که من از زندگیم لذت نبردم و من باید به فکر خودم باشم و حتی من فهمیدم که با مردای دیگه هم رابطه داره
اون زندگیمو جهنم کرده الان که من نامزد کردم شوهرم که میاد خونمون حتی مراقب حرف زدنش نیس و من باید انقد هرجوری هس اوضاع رو درست کنم تا شوهرم تصویر بدی ازش پیدا نکنه،قبلا باهاش راجع به کاراش حرف میزدم ولی همیشه مقاومت میکرد و تهشم میگفت من نمیتونم زندگیمو پای بچه هام بذارم
من دیگه ازش گذشتم انتظاریم ندارم ولی نمیتونم رفتاراشو تحمل کنم مثلا وقتی میریم دنبال خرید جهیزیه همش آه میکشه که کاش میتونستم واسه خودم اینارو بخرم اما بقیه مادرا با ذوق واسه دختراشون خرید میکنن
همش خودشو با اینو اون مقایسه میکنه به پدرم مهری نداره خونمون مثه جهنمه و حتی من که میرم خونه شوهرم همش بهونه میگیره و زنگ میزنه که برگرد،شادیو به من حروم کرده افسردم کرده،کاری کرده که مادرشوهرم اینا هم ازش بدشون میاد
فک میکنه من و شوهرم باید در اختیارش باشیم و کمبودای بابامو شوهر من واسش جبران کنه
فقط بهم بگین تا عروسی چه جوری تحملش کنم؟چه جوری بی تفاوت باشم؟

سلام. من 21 سالمه. 4 سال و چند ماه میشه ک با یه پسری دوست هستم. از اول همدیگرو خیلی دوست داشتیم و قرار بود با هم ازدواج کنیم. اما بعد از گذشت دو سال یعنی از دو سال پیش رفته رفته نسبت به من سرد و بی احساس شد و این تغییر احساسش همچنان ادامه داره. دیگه اون علاقه ی قبل رو نسبت به من نداره. همش از من میخواد کارایی رو انجام بدم ک میدونه خیلی از انجام این کارا متنفرم. با همه ی بی احساس بودنش توی این چند سال واسه بودنش خیلی تلاش کردم. از خیلی چیزا گذشتم. چند وقتی میشه ک دعوامون شده و با هم مثل قبل صمیمی نیستیم.حالا خواستم دوباره من کوتاه بیام تا رابطمون مثل قبل بشه اما اون فکر میکنه ک من توی این مدت بهش خیانت کردمو با کسی دیگه هم رابطه برقرار کردم. هرچقدر قسم میخورم اصلا باور نمیکنه.حتی با اینکه چندین بار بهش ثابت کردم ک واقعا دوستش دارم و نمیتونم نبودنشو تحمل کنم باز هم بهم شک داره.همیشه وقتی دعوامون میشد من زودتر کوتاه میومدم و همه چیز درست میشد. اما اینبار به دلیل مشکلات روحی و افسردگی شدید نتونستم زودتر اقدام کنم. با اینکه هنوز هم مشکلاتم برطرف نشده اون باز هم حرفایی رو به من میزنه ک روز به روز بیشتر منو افسرده تر و گوشه گیرتر میکنه. کسی میدونه چجوری باید بهش بفهمونم ک من بهش خیانت نکردم؟

جدیدترین سوالات





سوال های تصادفی





جستجو در بانک سوالات
در این قسمت می توانید بخشی از متن سوال را وارد نموده و به دنبال سوال مورد نظر خود بگردید:

بخشی از متن سوال:

باخت پول

سلام.من 24 سالمه تنها زندگی میکنم.برادرم در کشور آلمان زندگی میکند.برادرم به من نزدیک 35 میلیون تومان پول داده بود براش در بانک بزارم.بعد من نیاز به پول داشتم یک میلیون آن پول را روی شرط بندی فوتبال گذاشتم و طی بدشانسی آن را باختم بعده آن سعی کردم این پول را برگردانم.ولی نتونستم هر کاری کردم بیشتر باختم الان پول را کامل باختم و مبلغ 35 میلیون تومان از دست رفته کامل و برادرم هنوز در جریان نیست.و همیشه مقدار پول وسودش رو از من میپرسه.و تقریبا طی یک کاری نزدیک به یک ماه آینده این پول رو میخواد باهاش زمین بخره.من الان موندم این وسط چیکار کنم. نمیدونم باید چی بگم پیشه کی برم.چطور اقرار کنم اینکارو کردم.جیزی هم ندارم بفروشم کسی نفهمه.کاره اشتباهی انجام دادم ولی راه برگشتی ندارم.لطفا نگید کارت اشتباه بوده.هیچکس هم حتی بهترین دوستام هم نمیدونن اینکارو کردم مونده تو وجودم داره منو از داخل میخوره .شب و روزم شده فکر کردن به این موضوع.خودم میخوام به خودم چاقو بزنم تو یه جای خلوت بعدش بگم این چول رو دو نفر اومدن ازم دزدیدن.فرار کردن منم چاقو زدن.بعدش چند روز تو بیمارستان بستری بشم.اینطوری شاید شرمنده نشم.ولی اینکارمم اشتباس میدونم.چیزه دیگه ای به ذهنم نمیرسه.اگر بگم اعتماد و خصوصیاتم و شخصیتم همه چیم از بین میره.لطفا راهنمایی کنید.ممنون



0
امتیاز

جواب های موجود برای این سوال:


ازین پس می توانید به کاربرانی که دوست دارید هدیه بدهید! کافیست بر روی علامت    در کنار تصویر آنها کلیک کنید!

2


جواب برای این سوال ثبت شده است!

تازه ترین


جواب ها رو اول نشون بده

پرامتیاز ترین


جواب ها رو اول نشون بده

2 جواب برای این سوال ثبت شده!

چینش بر اساس زمان ثبت


چینش بر اساس امتیاز



29679
10019
89548

Guest

با سلام
ميدوني راستي بهترين راه حل است.من اگر جاي شما بودم همين الان با برادرم تماس ميگرفتم و ميگفتم كه شيطان من را گمراه كرده.حال بهترين راه حل به صندوقهاي شهر خود مراجعه كن بگو مشكلي دارم وام بگير بخدا توكل كن اگر ميدونستي وقتي هيچ كسي نيست كه كمكت كند خدا بهترين دوست و ياور تو است.اگر پدر و مادر تو زنده هستند بگو بعد از نمازهايشان تو را دعا كنند.اگر هم فوت كرده اند براي ايشان 2 ركعت نماز بخوان قرآني براي ايشان هديه كن.
مطمئن باش دعاي مرده گان در حق زنده ها مستجاب ميشود.
0
امتیاز


29679
10019
89548

Guest

پول کمی هم نیست_به نظر من باید به برادرت بگی و ازش خواهش کنی بهت وقت بده-مثلا 2 سال_ و به کسی چیزی نگه_ تو این دو سال کار کنی و تلاش و با کمک وام بهش حداقل نصف پولشو برگردونی-بلا اخر داداشته- همینطور بیکار نمون_کسایی هستن که اگه وضعیتت رو بهشون بگی(نگی چیکار کردی پولت رفت هوا) بهت کمک میکنن(( به مسجد برو و از یکی کمک بگیر-بگو تو رو معرفی نکنه و از مردم کمک بگیره)) اگه 300 نفر دو هزار کمک کنه میتونی با 600تومن استارت افزاینده پولتو بزنی_ ((((((( فقط به هیچ عنوان به فکر بلا آوردن تو سر خودت نیفت )))))))

بازم یکمی فکر کنم تا بعد-امیدتو از دست نده
0
امتیاز
guest : سلام دوست عزیز ما قصد داریم کسایی که در این مورد پول باختن به این ایدی تلگرام مراجعه کنن @mylqd_12
این ایدی تمام کسایی که توی شرط بندی پول باختن رو واسشون برگردوند با تشکر
- 29 اردیبهشت ماه 1402




جواب تو چیه؟
userImage
کاربر میهمان




پرسش سوال جدید :: تبلیغات در سوال و جواب :: گروه های سوال و جوابی

تمامی حقوق مادی و معنوی، متعلق به وب سایت سوال جواب (soja.ai) و تیم مدیریتی آن می باشد.

طراحی و اجرا : گروه مشاوران فناوری اطلاعات

پاسخ های موجود در سایت توسط کاربران سایت ثبت می شود،
سایت سوال و جواب هیچ مسئولیتی در قبال صحت و محتوی پاسخ ها ندارد، هرچند تا حد امکان نظارت بر محتوی آنها صورت می گیرد.